بازاریابی آنلاین، 7 لایه‌ی عمومی: از سئو تا ایمیل مارکتینگ

بازاریابی آنلاین در تعریف ساده، برقراری ارتباط با مشتریان از طریق ابزارهای آنلاین است. به طور کلی بازاریابی آنلاین همان اهداف شکل های سنتی تر بازاریابی را دنبال می کند: افزایش آگاهی نسبت به برند، تولید لید و پیدا کردن مشتری های جدید.

برخلاف تصور عمومی، دیجیتال مارکتینگ مفهومی متفاوت و گسترده‌تر از بازاریابی آنلاین است؛ و کمپین های بازاریابی دیجیتال لزوما در این حوزه قرار نمی گیرند. دیجیتال مارکتینگ می‌تواند آنلاین یا آفلاین انجام شود. در حقیقت  تنها آن دسته از فعالیت‌های بازاریابی دیجیتال که در بستر اینترنت اتفاق می‌افتند در حوزه بازاریابی اینترنتی یا آنلاین قرار می‌گیرند.

این مقاله مرتبط درباره «دیجیتال مارکتینگ» را بخوانید.

 آنلاین مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی یا تبلیغات آنلاین همگی بیانگر یک مفهوم هستند. کاهش هزینه ها، انعطاف پذیری، قابلیت اندازه گیری و تحلیل داده دقیق، کنترل بیشتر، توانایی برقراری ارتباطات موثرتر و … از مزایای این شکل از بازاریابی هستند.

بازاریابی آنلاین چیست؟ – یک مرور کلی.

بازاریابی آنلاین در حقیقت مجموعه ای از ابزارها و متدها برای ترفیع محصول (Promote) در بستر اینترنت است. از ابزارهایی مانند Keyword-Planner که پیش از برنامه ریزی و هنگام تحقیق به آن احتیاج خواهید داشت تا ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) که برای ارزیابی میزان اثربخشی و کارایی کمپین ها به آن نیاز پیدا می کنید.

.

در این نوشته می خوانید:

– بازاریابی آنلاین چیست؟

– بازاریابی آنلاین و هفت زیر شاخه اصلی

اجزا بازاریابی آنلاین و بازاریابی اینترنتی

بازاریابی آنلاین ۷ زیر شاخه اساسی زیر را شامل می شود:

۱) سئو (SEO) یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو 

۲) بازاریابی موتورهای جستجو یا SEM

۳) بازاریابی محتوایی

۴) بازاریابی شبکه های اجتماعی

۵) تبلیغات کلیکی یا PPC

۶) بازاریابی وابسته یا همکاری در فروش (Affiliate Marketing)

۷) بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ

برای اینکه بدانیم بازاریابی آنلاین چیست ابتدا می بایست زیر شاخه های آن را بشناسیم؛ از بین این موارد، احتمالا سئو شناخته شده ترین نام در بین تمام کانال های بازاریابی اینترنتی است. سئو به معنای بهینه سازی محتوا به منظور بهبود رنک آن در نتایج جستجو(ی گوگل) برای کلیدواژه ای خاص است.

سئو (SEO) یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو

سئو قدرتمندترین کانال بازاریابی آنلاین است. فکرش را بکنید، قرار گرفتن در صفحه اول نتایج جستجوی گوگل، و فراتر از آن، قرار گرفتن در رتبه اول برای کلیدواژه مرتبط با کسب و کارمان، چقدر می تواند اطمینان بخش و پر فایده باشد. واقعا کسب و کار آنلاینی کسی هست که چنین موقعیتی را دنبال نکند؟

تحقیقات اخیر Forrester نشان می دهد که ۷۱ درصد از تجربیات آنلاین از موتورهای جستجو شروع می شوند. همانطور که حدس می زنید گوگل پرکاربردترین موتور جستجو است که ۷۴ درصد از سهم بازار را به خود اختصاص داده است. غالب افراد یعنی چیزی حدود ۸۵ درصد، به درستی نتایج جستجو باور دارند.

کافیست این موارد را به این حقیقت که «۵ نتیجه نخست در گوگل ۶۷ درصد کلیک ها را به خود اختصاص می دهند» اضافه کنید تا اهمیت سئو در بازاریابی آنلاین کاملا برایتان مشخص شود.

موتورهای جستجو از الگوریتم های بسیار پیچیده ای برای رتبه بندی صفحات وب در نتایج جستجو استفاده می کنند. هرچند حداقل ۲۰۰ فاکتور مهم برای بهبود رنک گوگل وجود دارد اما بک لینک ها، چگالی و تناوب تکرار کلمات کلیدی، ساختار و لینک های داخلی، بهینه سازی تایتل ها و توضیحات متا و سرعت بارگزاری مناسب، در کنار تولید محتوای ارزشمند، نسبت به سایر موارد اولویت داشته و تاثیر گذاری بیشتری دارند.

به طور کلی سئو به دو بخش درون صفحه ای (On-Page Optimization) و برون صفحه ای (Off-Page Optimization) تقسیم می شود.

مقاله مرتبط: چطور سئو کپی رایتر خوبی باشیم؟

فراموش نکنیم که هدف اصلی موتورهای جستجو نمایش صحیح ترین محتوا به کاربرانی است که پاسخ سوالشان را در اینترنت جستجو می کنند یا در حال تحقیق برای خرید محصولی خاص هستند. بنابراین هنگام تولید و بهینه سازی محتوا همیشه مخاطبانتان را در اولویت قرار داده، ارزش و خوانایی آن را فدای تکنیک های سئو نکنید.

بازاریابی با استفاده از موتورهای جستجو  یا SEM

بازاریابی موتورهای جستجو یا SEM نسخه پولی SEO است؛ که در آن بازاریاب ها با خرید جایگاه های نخست نتایج جستجو برای کلمه کلیدی خاص و تبلیغ در آن، سعی در افزایش ترافیک ورودی و سرعت بخشیدن به پروسه های تولید لید دارند.

هنگام تحقیق درباره بازاریابی موتورهای جستجو حتما به نام Google AdWords برخواهید خورد. ادوردز سرویس تبلیغاتی گوگل (و پرکاربردترین ابزار SEM) است که اکثر ما با نام «تبلیغات گوگل» آن را می شناسیم. در این شکل از تبلیغات، گوگل به شما این امکان را می دهد تا با پرداخت پول بازای هر کلیک، وبسایتتان را در نتایج جستجو برای کلیدواژه ای خاص نمایش دهید.

البته استفاده از این ابزار آنقدرها هم سریع و ساده نیست و ساز و کارهای خودش را دارد؛ حتی ممکن است تبلیغ شما با بودجه ای کمتر، نمایش بیشتر و بازدهی بسیار بالاتری از تبلیغ رقیبتان برای همان کلیدواژه داشته باشد. تعریف صحیح کمپین، تخصیص بودجه درست، طراحی صفحه فرود مناسب برای این نوع تبلیغات و … مواردی هستند که بر کارایی و اثر بخشی آن اثر می گذارند.

به هر حال، تبلیغات گوگل تبلیغاتی هستند که در نتایج جستجو نمایش داده می شوند و درست مانند نتایج جستجوی ارگانیک، عنوان و محتوای آن، می بایست با کلیدواژه ها و عبارات جستجو مرتبط باشند.

رتبه های اول و دوم نتایج جستجو در گوگل حدود ۵۰ درصد از تمام کلیک ها را به خود اختصاص می دهند. بنابراین چنانچه با مدیریت صحیح در این جایگاه ها قرار بگیرید، حتما ترافیک ورودی به وبسایتتان افزایش خواهد یافت. البته به ازای هر کلیک و ورودی باید هزینه پرداخت کنید.

تبلیغات گوگل ادوردز

هزینه ای که برای هر کلیک پرداخت می کنید (CPC) ممکن است در طول زمان و با توجه به فعالیت های رقبا تغییر کند. همچنین کلیدواژه های مختلف هزینه های متفاوتی دارند. در برخی موارد قیمت هر کلیک حتی به ۵۰۰ دلار هم می رسد.

بنابراین از این استراتژی در مواردی استفاده کنید که درآمد حاصل از آن هزینه های تبلیغات را پوشش می دهند. اگر هنوز عمده فعالیت های شما در بازاریابی اینترنتی، به مراحل ابتدایی قیف فروش و تولید محتوا برای ایجاد Awareness مربوط می شود، بهتر است (بخصوص در محیط های رقابتی) بی خیال ادوردز شوید! چرا که بودجه شما به سرعت تمام خواهد شد.

گوگل مورد کاوی (Case Study)های زیادی را منتشر کرده که نشان می دهند نرخ بازگشت سرمایه یا ROI در این شکل از بازاریابی آنلاین می تواند به طرز قابل توجهی بالا باشد.

در هر صورت اگر از AdWords استفاده می کنید، با تعیین اهداف مشخص (Goal Setting) در گوگل آنالیتیکس یا دیگر ابزارهای اندازه گیری، و مانیتورینگ KPIها، می توانید بودجه تان را بهتر و کارآتر مصرف کنید.

بازاریابی محتوایی و Content Marketing

کانتنت مارکتینگ فعالیتی است که در آن، بازاریاب ها روی تولید محتوای ارزشمند و انتشار آن بین مشتریان بالقوه تمرکز می کنند.  دقت کنید که بازاریابی محتوا چیزی متفاوت با کپی رایتینگ است. در بازاریابی محتوایی با تولید و انتشار محتوا سعی در تولید لید و قانع کردن مشتری برای اقدام به خرید می کنیم. درحالیکه کپی رایتینگ بیشتر به Packaging شبیه است و نقش ترغیب کنندگی دارد.

بنابر تعریف Content Marketing Institute، بازاریابی محتوایی «یک رویکرد استراتژیک بازاریابی است که بر تولید و انتشار محتوای با ارزش، مرتبط، و یکپارچه برای دستیابی به مخاطبان مشخص و نگهداری آنها انجام می شود».

 برخلاف تبلیغات مقطعی، بازاریابی محتوایی یک استراتژی بلند مدت است که با استفاده از آن به مخاطبانتان نشان می دهید که برای آنها واقعا اهمیت قائلید. مشتریان، اهداف و جنبه های مختلف کسب و کارتان را بشناسید. در کانتنت مارکتینگ به مخاطبانمان محتوای مختص به خودشان را ارائه می کنیم و با تداوم آن، رابطه ای قوی بین آنها و خودمان ایجاد می کنیم.

البته تولید محتوا صرفا به معنای نوشتن در وبلاگتان نیست. فایل های ویدئویی، پادکست ها، کتاب های الکترونیکی، عکس ها و اینفو گرافیک ها، همگی در «جعبه ابزار» بازاریابی محتوایی قرار می گیرند.

بازاریابی شبکه های اجتماعی Social Media Marketing

قطعا با بازاریابی شبکه های اجتماعی آشنا هستید. شبکه های اجتماعی ابزاری قدرتمند برای برقراری ارتباط با مشتریان، درگیر کردن آنها با نام برند (Engagement) و سوق دادن آنها به سمت خدمات یا محصولتان است. اما واقعا بازاریابی شبکه های اجتماعی چیست؟

مثل همیشه ویکی پدیا یکی از اولین نتایجی است که هنگام جستجو درباره « تعریف بازاریابی شبکه های اجتماعی » به آن بر می خوریم؛ تعریفی که البته چندان چنگی به دل نمی زند: «بازاریابی شبکه های اجتماعی، یکی از فعالیت های بازاریابی آنلاین و فرایند افزایش ترافیک یا ورودی وب سایت یا کسب توجه به یک موضوع، از طریق رسانه‌های اجتماعی است».

به اشتراک گذاری محتوای وبسایت یا وبلاگتان، بدون شک یکی از کارهایی است که در شبکه های اجتماعی انجام خواهید داد. این موضوع علاوه بر کمک به شناخته شدن محصولتان، روی سئو و بهبود رتبه شما در گوگل هم تاثیرات مثبتی خواهد داشت.

اما فعالیت در شبکه های اجتماعی فراتر از این حرف هاست.

بازاریابی شبکه های اجتماعی

«بازاریابی شبکه های اجتماعی، پروسه تولید محتوا، متناسب با فضا و نحوه کارکرد رسانه های اجتماعی مختلف، به منظور ایجاد علاقه و همرسانی ارگانیک (Engagement & Sharing) و هدایت ترافیک به سمت محصول/خدمات است».

هنگام برنامه ریزی برای فعالیت در شبکه های اجتماعی باید دو موضوع مهم را مد نظر داشته باشیم؛ یکی محتوا یا Content و دیگری زمینه یا Context.

محتوا یا Content هر چیزی است که در رسانه های اجتماعی با دیگران به اشتراک می گذارید. از یک Status ساده در فیس بوک تا عکس و ویدئو در اینستاگرام، اخبار مربوط به صنعت فعالیتتان در لینکدن و الی آخر. اما نکته اینجاست که محتوای شما می بایست با Context یا زمینه و فضای شبکه های اجتماعی همخوانی داشته باشد؛ در غیر اینصورت فعالیت های شما در شبکه های اجتماعی اثر بخشی خاصی نخواهند داشت.

برای مثال شاید طنازی در توییتر کاملا طبیعی و کاربرپسند باشد اما در لینکدن ارائه دلیل و مدرک و لحن علمی بیشتر مورد قبول قرار می گیرد. البته بدون شک نحوه فعالیت های شما در این پلتفرم ها، از اولویت های شما در برندینگ و موقعیتی که برای نام تجاری تان متصور هستید (Brand Positioning) نشات می گیرند.

به شبکه های اجتماعی صرفا به عنوان محلی برای بازنشر محتوای وبسایت نگاه نکنید. قصه گویی کنید و در هر رسانه اجتماعی موضوعات متناسب با همان رسانه را  با دیگران به اشتراک بگذارید.

تبلیغات کلیکی یا PPC

تبلیغات کلیکی PPC (یا Paid Per Click) کارکردی مشابه با بازاریابی موتورهای جستجو دارد. ممکن است بارها به این شکل از تبلیغات و بازاریابی اینترنتی در شبکه های اجتماعی برخورد کرده باشید. در غالب شبکه های اجتماعی می توانید با تعریف تبلیغ مدنظرتان و انتخاب جامعه آماری هدف، آن را به کاربران نمایش داده و در ازای هر کلیکی که روی تبلیغ انجام می شود، هزینه ای مشخص پرداخت کنید.

فیس بوک، توییتر، لینکدن و اینستاگرام چنین امکانی را در اختیارتان قرار می دهند. اما با توجه به شرایط خاص سیاسی و اقتصادی یا به عبارت ساده تر به خاطر تحریم ها! امکان استفاده از این ابزارها در ایران بسیار محدود است.

چیزی که در ایران به عنوان تبلیغات PPC می شناسیم عملا محدود به تبلیغات متنی یا بنری در دیگر وبسایت ها محدود می شود. برای استفاده از این کانال بازاریابی دو راه وجود دارد.

یکی مذاکره مستقیم با وبسایت ها و دیگری استفاده از خدمات آژانس های تبلیغاتی مانند Anetwork، کلیک یاب  و یا عدد و … برای تبلیغات موبایلی.

در روش اول هر چند زمان و انرژی بیشتری صرف راه اندازی کمپین تبلیغاتی تان خواهید کرد اما کنترل بیشتری بر فرایندها خواهید داشت. در روش دوم هرچند تبلیغ شما در شبکه گسترده تری از وبسایت ها و اپلیکیشن ها به نمایش در می آید، اما کنترل اینکه تبلیغ شما دقیقا در چه زمانی و در چه وبسایتی به کاربران نشان داده می شود تقریبا خارج از دسترس شما خواهد بود.

صرف نظر از روشی که به کار می گیرید، اندازه گیری را فراموش نکنید. نرخ کلیک یا CTR  بنرهای مختلف را مانیتور کنید، برای صفحات فرودتان UTM تعریف کنید، متریک ها و عملکرد هر کمپین را با تعریف صحیح اهداف یا Goal Setting در گوگل آنالیتیکس اندازه گیری کنید تا با مشخص کردن ROI یا نرخ بازگشت سرمایه، بتوانید برآوردی صحیحی از نحوه کارکرد تبلیغات کلیکی داشته باشید و مدام فرایندهایتان را بهبود ببخشید.

بازاریابی وابسته یا همکاری در فروش (Affiliate Marketing)

یک شرایط خیلی ساده و نه چندان دور از انتظار را فرض کنید: به یکی از دوستانتان رستورانی را که دوستش دارید، یا فروشگاهی را که خودتان برای خرید وسایل کوهنوردی سراغش می روید، پیشنهاد می دهید. دوست شما از رستوران یا فروشگاه خرید می کند؛ و خب طبق تجربه چیزی جز تشکر از طرف دوست مذکور (که البته بسیار ارزشمند هم هست) گیرتان نمی آید!

حالا کمی خیال پرداز باشید: دفعه بعد که مسئول رستوران یا فروشگاه را می بینید، ۱۰ درصد از مبلغ خرید را به خاطر معرفی دوستتان، به شما هدیه می دهد. بازاریابی وابسته، همکاری در فروش یا Affiliate Marketing چیزی جز این نیست.

AMAZON بهترین مثال برای بازاریابی وابسته است. با ثبت نام در برنامه Affiliate Marketing آمازون، می توانید یک لینک مخصوص به خودتان برای هر یک از محصولات آمازون ایجاد کنید و در وبسایت یا وبلاگتان قرار دهید. آمازون درصدی از فروش را بازای هر خریدی که از طریق لینک های شما انجام شده باشد، به عنوان کمیسیون به حساب شما واریز می کند.

بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ

ایمیل یکی از بهترین ابزارها برای برقراری ارتباط (Communicate) با مشتریان و لیدها (Leads) یا سرنخ های فروش است؛ و تا جایی که من تجربه کردم، در غالب موارد بین تمام فعالیت های بازاریابی آنلاین، ترافیک ورودی از طریق ایمیل مارکتینگ بیشترین نرخ تبدیل و ROI را دارد؛ و ابزاری بسیار قدرتمند برای Lead Nurturing است.

اما اشتباه نکنید! ایمیل مارکتینگ به معنای ارسال ایمیل تبلیغاتی و انتظار برای رشد فروشتان نیست. کمپین بازاریابی ایمیلی موفق پیش شرط های خودش را می طلبد.

پیش از ارسال ایمیل لیست مخاطبان و گیرنده هایتان را مرتب کنید. چند پروفایل یا پرسونای مشتری مشخص کنید. براساس اطلاعات و اندازه گیری های قبلی گیرنده ها را دسته بندی کنید. برای هر پرسونا، با رعایت اصول کپی رایتینگ و براساس استراتژی محتوا، ایمیل خودش را تهیه کنید و با پیش بینی پارامترهای لازم برای اندازه گیری، میزان اثر بخشی هر کدام را مانیتور کنید. A/B تست یا آزمون های جداگانه را فراموش نکنید و مدام به دنبال تصحیح فرایندهایتان باشید.

اما پرسونای مشتری چیست؟ پرسونای مخاطب یا مشتری، تصویری فرضی از مشتری است که بر اساس تحقیقات و داده های واقعی که از مشترینتان دارید تعیین می شود. ویژگی های دموگرافیک، الگوهای رفتاری، انگیزه ها و اهداف، جزء مواردی هستند که باید هنگام تعیین پرسونای مشتری در نظر بگیرید.

نتیجه گیری:

بازاریابی آنلاین همان اهداف بازاریابی سنتی را دنبال می کند. تولید لید و افزایش Awareness. آنلاین مارکتینگ یا تبلیغات اینترنتی بسیار ابزار محور و نیازمند اندازه گیری است. از ابزارهای عمومی تر مانند گوگل آنالیتیکس تا ابزارهای هوش تجاری یا Business Intelligence برای تحلیل های پیچیده تر.

هرچند بازاریابی آنلاین شامل بخش های مختلفی است اما این بخش ها عملا از هم جدا شدنی نبوده، و با هم اشتراکاتی دارند. محتوا عضو جاری در تمام شاخه های بازاریابی اینترنتی است و کپی رایتینگ مهارتی است که بدون شک هنگام راه اندازی کمپین های مختلف به آن نیاز خواهید داشت.

لطفا هنگام بازنشر این مطالب منبع آن را ذکر کنید.

hyperlink

Share This

خواندن این مطلب به شما کمک کرد؟

شما هم به دیگران کمک کنید و آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید.